زنانگی مخفیانه

نشد برم سرکار

شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۴۳ ب.ظ

3 شنبه مامان زنگ زد که میخوایم مبل و فرش بخریم

قرار شد فرداش بهش خبر بدم که کی میتونم برم

چون میخواستم برم مطب ببینم که چی میشه جریان کارم

فرداش تا 10 موندم دیدم خبری نیس خودم زنگ زدم

که تکلیفمو بدونم

که مرده گفت آقای دکتر شب میادو فردا باهام قرار میزارن

که منم گفتم دیگه نمیتونم بیام

بعدشم از برترین ها بهم زنگ زدن

گفت میتونید بیاید سر کار

که بهش گفتم تو این یکماه ممکنه بعضی از هفته ها به جای ی روز دو روز

مرخصی بگیرم

اونم فقط همین یک ماه

که خانومه گفت پس من دوباره بهتون خبر میدم

اگر جریان مبل نبود همون روز میرفتم

اما خب خریدمون واجب تر بود

چون مامانم نمیتونست بدون من خرید کنه

برا همین قید اونجا رو زدم

برگشتم خونه و

رفتیم مبل خریدیم که هنوز نیاوردن

فرش هم انتخاب کردیم

که بابا باید بره بگیره

جمعه هم زنگ زدم برترین ها

که ببینم تکلیفم چیه

که ی پسره جواب دادو

گفت که ما نیرو زن نمیخوایم

باید نیروی مرد بگیریم!!!

اصن دانشجو هم نمیخوایم!!

خلاصه کلی بهونه

که خب کنسل شد

خیلی بهم ریختم ی لحظه

فکر میکردم جور میشه!!

اما جریان کارم انگاری یه جوری کنار هم چیده شد

که اصن نشه!!!

چی بگم! شایدم من خواسته م زیاده برای کار!!!

به هر حال!

الان سحر زنگ زد که آخر هفته عقدشه

به احتمال زیاد میریم کرج

فردا باید بریم کادو بگیریم براش

پنجشنبه ای که گذشت مامان و همسایه مونو پسرش

رفتن خواستگاری دختر عموم

درواقع مامان میخواست این دوتا خانواده رو معرفی کنه

که خانواده پسر خیلی خوششون اومد از دختر عموم و خانواده ش

منم این جریانو برا مهران تعریف کرده بودم

تا اینکه امروز در پی همین جریاناته خواستگاری

که مامان پسره اومده بود خونه مون

به مهران گفتم

حالا بهش برخورده که تو چرا بهم نگفتی همسایه تونه

در صورتی که من فکر میکردم گفتم

بعدشم اصن اشاره ای نکردم که همسایه مونه!!

واقعا این موضوع انقدر اهمیت داره که بخوای هم خودتو ناراحت کنی هم منو!!!!

حالا من خواستم تو هم در جریان باشی

قرار نزاشتم که با همه جزئیات برات تعریف کنم!!!

اونم جریاد خواستگاری دختر عموم!!!

اصن درکش نکردم

هنوزم که بهش فکر میکنم سردرنمیارم

که چی آخه!!

بهم میگه تو چرا موضوع به این مهمی رو بهم نگفتی

واقعا این موضوع برا مهران ی موضوع مهم به حساب میاد!!!

اصن برا خواهر مهران خواستگار بیاد به من چه ربطی داره که از کجا اومده

اصن چه موضوع مهمی میتونه باشه

نمیدونم واقعا گیجم از حرفاش

اینم از جریانات این چند روزه...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۹
masoom goli

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی