زنانگی مخفیانه

دلخوری!!

شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۵۷ ب.ظ

دلخورم...

دیگه نمیدونم باید چیکار کنم برای این رابطه

از روزی که از هم جدا شدیم کنترل رابطه مون هم از بین رفت

من میگم بی توجه شدی

مهران میگه گیر میدیو اذیت میکنی

الانم که چند روزه از هم خبری نداریم

قرارمون این نبود

قرارنبود که اینقدر دور بشیم از هم

میگه دوسم داره

میگه منو میخواد

ولی من همش حس میکنم مثل قبل نیس

دیگه براش ارزش ندارم

راحت ازم میگذره

مهرانی که عاشقم بود حالا دیگه چیزی ازش نمونده

گفتن اینا برام خیلی سخته

فاصله گرفتم ازش

اونم انگاری بدش نمیاد

از چهارشنیه تا الان صداشو نشنیدم

نمیدونم این دوری تا کی قراره ادامه پیدا کنه

نمیدونم الان قهریم یا نه

نمیدونم رابطه مون تموم شده یا نه

تصمیم ندارم بهش زنگ بزنم

اصن زنگ بزنم چی بگم؟

زنگ بزنم که یاد بگیره هروقت ناراحت شدم بزاره بره تا خودم خوب شم؟

انگاری دیگه باید یاد بگیرم بدون اون زندگی کنم

بزار با رفیقا و خانواده ش خوش باشه

که نگه آزادیمو گرفتی

اینکه گفتنم اگه میشه 12 به بعد بیرون نمون آزادیش گرفته شده

اینکه میدونست دوس ندارم اهل دودو دم باشه الان براش گرون تموم شده انگار

تو این  سه سال که پیشت بودم نمیگفتی آزادیمو گرفتی!!!

الان که پیشت نیستم بهونه هات شروع شده؟؟

که به کجا برسی؟

تو این رابطه بودم چون حس میکردم خیلی بیشتر از خودم دوسم داری

اما الان...

ترجیح میدم با خاطراتت زندگی کنم تا اینکه هر روز ی رفتار جدید ازت ببینم

من همونیم که بودم! چطور اون موقع عالی بودم

الان شدم بهونه گیر؟

هیچوقت اصرار نکردم برای این رایطه

الانم نمیکنم

خودتم میدونی اونقدر خوب بودم که نتونی هیچوقت فراموشم کنی


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۲۹
masoom goli

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی